ما هیچ ما نگاه



برای هیچ کار یا تصمیمت نیاز به اجازه یا م با این نداری

برای هیچ کار یا تصمیمت به خودت نگو این نمیذاره. گه میخوره برو توی شیکمش حقتو بگیر

هیچ ومی نداره راستشو بگی! همش بپیچونش همش بپیچونش همش بپیچونش! دلیلی نداره چیزیو براش تعریف کنی دلیلی نداره از هیچی خبر داشته باشه

به نظرم با اومدنش داری بدبخت تر از قبل میشی


برای هیچ کار یا تصمیمت نیاز به اجازه یا م با این نداری

برای هیچ کار یا تصمیمت به خودت نگو این نمیذاره. گه میخوره برو توی شیکمش حقتو بگیر

هیچ ومی نداره راستشو بگی! همش بپیچونش همش بپیچونش همش بپیچونش! دلیلی نداره چیزیو براش تعریف کنی دلیلی نداره از هیچی خبر داشته باشه

به نظرم با اومدنش داری بدبخت تر از قبل میشی


بهش توجه نکن. اون آدم پر از عقده اس و یه طبل توخالی بی خاصیته.تمام تلاشش فرار از همین ویژگی ها و تظاهره. 

تو خودت توی زندگیت تصمیم میگیری. شده بکشیش. می کشی و بعد خودت توی زندگیت تصمیم میگیری. این تویی که تصمیم گرفتی اپلای نکنی. بهش فکر کردی و اقدام کردی و خودت نخواستی. خودت! تو باهاش سر هر خواسته ای که داشته باشی می جنگی! میفهمی! میجنگی

و بدبختی تو همین بس که از وقتی متولد شدی داری تحملش می کنی! خدا راحتت نمی کنه! نه با مردن اون نه با مردن خودت 

بجنگ. برای طرز فکرت! برای لباس پوشیدنت برای افکارت برای همه چیزت برای زندگی فنا شده ات بجنگ

هر بدبختی ای می کشی به خاطر وجود اونه. از اخلاقیات گهت تا بی اعتماد به نفسیت تا بی پولیت تا حجاب زورکیت. حالم از اون و از این زندگی به هم میخوره. من با کسی مثل این آدم ازدواج نمی کنم! من تا آخر عمر ازدواج نمی کنم تا این بمیره یا پیر بشه و برم برای خودم اونطور که دلم میخواد زندگی کنم

واقعا دوس دارم .! واقعا دوس دارم


ازین به بعد هم حرفاتو اینجا بنویس و مرور کن. لازمه


وقتی نه تنها به بچه ات احترام نمیذاری بلکه تمام تلاش هر روزت روی تحقیر اونه و همش میخوای بهش ثابت کنی "تو هیچی نیستی!"

اون وقت وقتی بچه ات بزرگ شه همیشه دست وپاش یخ می کنه که نکنه بفهمن "من هیچی نیستم!"

تاثیر رفتارها روی هر بچه ها توی آینده اش تاثیر داره!


اخیرا خیلی خوب شدن، چندباری که حرف زدیم نه بابا نه مامان چیزی نگفتن. یه بار بعد اینکه باهاشون حرف زدم بعدش با خودم گفتم چه خوبه دیگه اذیتم نمی کنن

خیلی میترسم از نقشه کشیدنهاشون برای نابود کردنم:) و واقعا از خواستگارهای اونطور مذهبی که هست بدم میاد.

زنگ میزنه و بعد که قطع می کنه من دیگه نمی تونم کار کنم. دوباره ذهنم آشوب میشه. بعد خودمو آروم می کنم که به تزت برس می بینم که انگیزه واسه ادامه ام رو هم گرفته. دیگه چه تزی؟ وقتی قراره تهش اون چیزی که آرزومه رو نداشته باشم و تا آخر عمر حسرتشو بخورم. اصن خفن ترین تز شریف رو هم ارائه بدم. وقتی بعدش قراره شکست و اندوه و حسرت و انگشت به دهان زندگی دیگرانی بودن که نصف  منم تلاش نکردن توی زندگیهاشون و نصف رزومه منم ندارن. انگار ما محکومیم به شرایط خانواده هامون. هر چقدرم تلاش کنی چون بچه حاج فلانی تهش با مغز باید بخوری زمین.

ولی من نمی خورم زمین تا پای جونم میجنگم. تا اینجا هزینه های سنگینی دادم تا رسیدم. به خاطر همه هزینه هایی که دادم تا تهش میرم. من اینطوری خلق شدم. اینطوری ام. واقعا هیچ چیز برام مهم نیست. هیچ چیز واسه از دست دادن ندارم. واقعا هیچ چیز. نه شادی ای. نه آدمهایی دیگه دور و برم هستن. نه حتی سلامتی کاملی دارم:))) دیگه نمیکشم عقب. دیگه هیچ وقت:(

ولی حیف بود این همه تلاش که تا الان به نتیجه نرسید. به نتیجه نرسیدنش هم به خاطر نهاد منه که توسط خانواده عزیز تا 5 یا نهایت 8سالگی شکل گرفته . بازم میرسیم به اونا:)





بعضی آدم ها هستن که اصلا به نظرم قابل درک نیستن. همه چیز دارن و با این حال نمی دونم چطور و به چه دلیل دوست دارن اطرافیانشون رو آزار بدن.
من نمی دونم. دیگه اصن ذهنم کار نمی کنه نمی تونم رفتارهای آدمها رو تحلیل کنم.  انگار خبیثن. خبیثن دیگه. همینه. کمبود که ندارن همه چیز دارن.
همینه خیلی از آدما هستن که خوشبتن ولی بازم به بقیه بدی می کنن نمیشه توقع داشت.
امروز حرفی زد که .:)
من قد بلندی ندارم. ولی برق شریف درس خوندم. ولی دانشجوی فوق لیسانس توی دانشگاه شریفم ولی الان یک ساله دارم کار می کنم. کارم خوبه و دستم توی جیب خودمه. صورت نسبتا زیبایی دارم. ولی قدم بلند نیست. قدم 1 و 60ه:)
شما رو به دیدن

استندآپ آیت بی غم دعوت می کنم:)


امروز کسی که بیشتر از یک ساله که با من دوست و هم اتاقیه، توی روی من قدم رو به رخم کشید! گفت: من قدم یک و هشتاده و بین دخترا تازه متوسطم. تو باید واقعیت رو بپذیری!
ایشون کسیه که هر بار من دمپایی های لژدارم رو در میارم، به اون هم اتاقی دیگه ام میگه چقدر قدش کوتاش و میخنده. ایشون کسیه که هیچ مراعاتی روی خوردن غذای دیگران نداره و هر غذایی که مال خودش نباشه و دوست داشته باشه تا تهش می خوره! اگر نباشی میره شسر وسایلت و  همه چیز رو وارسی می کنه. من غذام زیاد نیست و ایشون لطف میکنه و بدون اجازه من همه غذاهای من رو میخوره! هر چی میخرم با ظرف خالیش مواجه میشم. و الان مدتیه که دیگه خیلی کم چیز میخرم چون انگار دارم خرجی اینو میدم. به روی خودش هم نمیاره! نباشی میره سر وسایلت و به همه چی دست میزنه و فضولی می کنه. هر چیزی رو بهش بگی به هر کسی میگه و جالب اینجاس که میگه من خیلی ساده ام. بعضیا واقعا پیچیده و رذلن:)

ایشون کسیه که زندگی خوبی داره همسر داره داره فوق لیسانس مهندسی شیمی توی شریف می گیره. ولی همش دنبال تحقیر دیگرانه. دنبال فهمیدن هر عیبی یا مسئله ای توی زندگی دیگرانه تا بره همه جا جار بزنه تا. نمی دونم چی بشه.

دفعه قبلی که سر این موضوع تحقیر شدم برمیگرده به زمانی که دبیرستان بودم. درسم خیلی خوب بود. یه نفر که توی فامیل با من بد بود و هنوزم هست دائم این موضوع رو به زبون میاورد. که تو قدت بلند نشد؟!

نمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم که رنجیدم از این دنیا از این آدمها. واقعا نمی دونم خدا کجاست که زیر بغلمو بگیره. دیگه از دست گرفتن من گذشته نمی تونم راه برم. نمی کشم.

موزیک ویدئو


Well you only need the light when it's burning low
Only miss the sun when it starts to snow
Only know you love her when you let her go
Only know you've been high when you're feeling low
Only hate the road when you're missing home

Only know you love her when you let her go
And you let her go




Staring at the ceiling in the dark

Same old empty feeling in your heart

'Cause love comes slow and it goes so fast

Well you see her when you fall asleep
But never to touch and never to keep
'Cause you loved her too much and you dived too deep



نمی گذرم از کسی که باعث و بانی این اشکهامه


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها